می زنم فریاد - هایده

اميدم را مگير از من خدايا خدايا خدايا
دل تنگ مرا مشكن خدايا خدايا خدايا
من دور از آشيانم سر به آسمانم بي نصيب و خسته
ماندم جدا ز ياران از بلاي طوفان بال من شكسته
اميدم را مگير از من خدايا خدايا خدايا
دل تنگ مرا مشكن خدايا خدايا خدايا
از حریر دلم رفته رنگ هوس درد خود به که گویم در درون قفس
آه در درون قفس
وه كه دست قضا بسته بال مرا روز و شب ز گلويم ناله خيزد و بس
آه ناله خيزد و بس
ميزنم فرياد هرچه باداباد واي از اين طوفان وای, واي از اين بيداد
آه واي از اين بيداد
ميزنم فرياد هرچه باداباد واي از اين طوفان وای, واي از اين بيداد
آه واي از اين بيداد
واي از اين بيداد
واي از اين بيداد



۳ نظر:

  1. البته یکجایش را اشتباه نوشتی که باید درستش کنی و درستش این است

    از حریر دلم رفته رنگ هوس درد خود به که گویم

    پاسخحذف
  2. Thanks so much. good old dayssss....

    پاسخحذف