شیدایی - محمدرضا شجریان

در همه دير مغان نيست چو من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي
دل كه آيينه صافي است غباري دارد
وز خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروايي
كشتي باده بياور كه مرا بي رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دريايي

در همه دير مغان نيست چو من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي
دل كه آيينه صافي است غباري دارد
وز خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروايي

زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي


۱ نظر:

  1. midonid man vaght ke mousighi asil goosh mikonam vaghan lezat mibaram bana bar ein az tamame dast andar karane radio golchin sepasgozaram shado payande bashid

    پاسخحذف