دو تا دستام مركبي
تموم شعرام خط خطي
پيش شما شازده خانوم
منم فقير پا پتي
غرور رو بردار و ببر
دلم ميگه دلم ميگه
غلامي رو به جون بخر
دلم ميگه دلم ميگه
شازده خانوم قابل باشم
بايد بگم به شعر من
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي
شازده خانوم چه خاكي و چه بي ريا
به منزل خود آمدي خود آمدي خود آمدي
عجب عجب چه رند و چه بلا شده دل پدر سوخته ام
باور كن زشوقتون اشكي شده چشم به در دوخته ام
فرصت بدين عاشقيمو خدمتتون عرض مي كنم
واسه فرار از خودم
دو پا دارم
دوپا ديگه قرض مي كنم
شازده خانوم قابل باشم
بايد بگم به شعر من
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي
شازده خانوم چه خاكي و چه بي ريا
به منزل خود آمدي خود آمدي خود آمدي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر