هنوز هم چشم تو براي من جام شراب
هنوز هم هستي من قصه ي رنج و عذاب
همه شب تا سحر جا در دل ميخونه دارم
پريشون قصه اي رو با دل ديوونه دارم
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
همه دل ميبره هر لحظه تا مرز جنونم
ميرم جائي که شايد گم بشه نام و نشونم
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
يه روزي اومدم دنبال تو منزل به منزل
يه روز افتاده بودم در به در دنبال اين دل
چه سودي بردم از عشق تو اي ناخونده مهمون
جز آنکه تا ابد هم باشم از کرده پشيمون
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
نميتونم که دل بردارم از چشم سياهت
ندارم طاقت موندن چنان خواري به راهت
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
سر دوراهي ميشينم خودمو تنها ميبينم
دونه دونه اشکاي حسرت که از ديده ميره ميشمرم
بابا حال کردم با آهنگات حاجی
پاسخحذف