سر به صحراها زدم من ،
بر هوس ها پا زدم من
رنج بيش و کم ندارم ،
مست عشقم غم ندارم
قسمت من هم از اين ،
دور فلک آزادگي شد
حالت من هم مشوّش ،
با غم دلدادگي شد
رنج بيش و کم ندارم ،
مست عشقم غم ندارم
قامتِ آزاده ي من ،
پيش گردون خم نشد
روي خاک افتادم امّا ،
از وقارم کم نشد
هر کسي آرام خواهد ،
عيش و نوش و کام خواهد
قسمت من هم از اين ،
دور فلک آزادگي شد
حالت من هم مشوّش ،
با غم دلدادگي شد
رنج بيش و کم ندارم ،
مست عشقم غم ندارم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر